|
فصلِ زيبايِ بهار ، شمسائيان
ماهِ فروردين كه گشت آغاز ِ سال
« كد خدا » با « ابطحي» و با « حميد »
« عبدِ خالق » با دو چشمش در سفر
مي روند در حوزةِ مازندران
واديِ سر سبزِ ايران مي رسيم
«عسكري»«4» كو صاحبِ حسنُ جمال
گنجِ«5» گيلان ، يازرِ«6» گرگان زمين
لطفِ او چون ذره ذره مي رسد
هيئتي را در هتل چون جا نمود
مي رويم در دفترِ حج با همه
ضمن تسليت به فرزندان ِ او
مشكلِ ماليِ شمسا در نشست
ناله دارند از وصول و از جواب
مي گذارد پايِ مضروب«9» را به پيش
نقل و اسكان و غذا را دوستان
در حقيقت اجتماع پُر بار بود
چون گذشتيم جملگي از دورِ ميز
ساعتي را پيش ايشان مانده ايم
رهنمودهايي كه او عنوان نمود
ما شنيديم و اطاعت كرده ايم
او نمي گويد فقط دارم گِله
او ز هيئت در سخن تقدير كرد
كارِ فرهنگي اساسِ بحث اوست
شيعه در دنيا بسي ساقي شود
هر چه زحمت بهرِ زائر مي كشيد
فصلِ پايانِ سخن با صد دعا
سوي ِ رستورانِ ساري رفته ايم
ديده ايم يارانِ خوب و با وقار« 12»
ياد ايامِ جواني كرده ايم
اي صبا رفتي ديارِ آشنا
در سفر هر جا كه گوهر جُسته اي
نكته ها نزد ليالي مي بري
قدرِ مسئولينِ واحد را بدان
اين گزارش به « عليزاده » بده
|
مي كنند اهدافِ شركت را بيان
مي روند در واديِ قم و شمال
همسفر گشته به « افشار»و « سعيد»«1»
مي كند بر « صادقِ كوچك » نظر«2»
خطّةِ معروف ِ فردوسِ جهان
خدمتِ « ساداتِ »«3» استان مي رسيم
مي شود ميزبانِ هيئت در شمال
كرده دعوت از برايِ زائرين
ابتدار سالار دره«7» مي رسد
اولين برنامه را اجرا نمود
نزدِ فرزندِ سُلالِ فاطمه (س)
مي كنيم از بَهرِ زائر گفتگو
قلبِ «عبداللهي»«8» ما را شكست !!
مي كنند آن را بيان با آب و تاب
كد خدا ، در بحثِ پول و بحث ِفيش
كرده اند در نزدِ « ساداتي » بيان
هيئت ما روضةِ بي خار بود
رفته ايم پيشِ طبرسيِ«10» عزيز
تا نمازِ ظهر و عصر را خوانده ايم
بابِ تازه بهرِشما مي گشود
گفته هايش را كتابت كرده ايم
پاي من شد در سفر پُر آبله
ماجراي مرز« 11» را تفسير كرد
اين مهم از بهرِ زائر آبروست
تا كه اسلامِ عزيز باقي شود
اجرِ آن را در قيامت مي بَريد
گشته ايم از محضرِ آقا جدا
بهرِ خوردن يا نهاري رفته ايم
در ضيافت بر سرِ ميزِ ناهار
با عزيزان همزباني كرده ايم
بوده اي آنجا مديرِ راهنما
رمزِ آن با « قاضي عسكر»گفته اي
با دو صد تفسير عالي مي بري
مي شوي با هر كدامش همزبان
به مديرَت« 13» ، مردِ آزاده بده
|
ناصر صبا
مازندران – 31/1/1390
ملاحظات :
1. منظور آقايان كد خدا ( مسئول مالي شمسا ) ،ابطحي (مسئول تداركات و تغذيه شمسا) ،حميد جهانگيرزاده ( مسئول اسكان شمسا ) ، افشار (مسئول رواديد شمسا) ، سعيد معدن دار ( مسئول نقل شركت شمسا )
2. منظور آقاي دكتر عبدالخالق صفاري (مسئول امور بيمه و درمان شمسا ) و صادقلو (فرزند آقاي صادقلو مسئول سمعي و بصري شمسا )
3. منظور آقاي ساداتي است كه ايشان و سيد عسكري جمالي از سادات استان هستند.
4. آقاي عسكري جمالي مدير عامل شركت مركزي كارگزاران زيارتي استان مازندران
5. منظور آقاي گنج آور مدير عامل شركت مركزي كارگزاران زيارتي استان گيلان.
6. منظور آقاي يازرلو مدير عامل شركت مركزي كارگزاران زيارتي استان گلستان
7. هتل سالار دره ساري
8. عضو هيئت مديره شركت مركزي استان مازندران و عضو هيئت مديره شمسا
9. منظور آقاي كدخدا است كه در سفر و در محل هتل ، گاو صندوق اتاق به پايش خورد و ضربه شديد ديد . با او شوخي مي كرديم عاقبت آنهايي كه با گاو صندوق سرو كار دارند همين است !!
10. نماينده ولي فقيه در استان مازندران و امام جمعه ساري
11. مشكلات مرز و بازديد آمريكاييها از زائران در مرز كه بسيار اظهار نگراني مي كرد
12. منظور جناب سرهنگ موسوي قائم مقام ناجا در مازندران ، جناب سرهنگ سليم بهرامي معاون پشتسباني ناجا در مازندران و آقاي استاد حسن پور از ادبا و شعراي استان كه در ضيافت ناهار دعوت شده بودند .
13. منظور حاج حسن محمدي مدير عامل شركت شمسا است .
.
