مجاهدت و غيرت دینی حضرت فاطمه (س)

چاپ

آنچه در پی می‏آید بخش‏هایی از سخنان مقام معظم رهبری در ديدار اقشار مختلف مردم در آستانه ايام شهادت حضرت زهراء (عليهاالسلام) است که در تاریخ 1368/9/22 بیان فرمودند.
الگوی زنان و مردان
اين‌ ايام‌، به‌ سيده‌ي‌ زنان‌ عالم‌ و بانوي‌ بزرگ‌ تاريخ‌ جهان‌ ـ فاطمه‌ي‌ زهرا (عليهاالسلام‌) ـ متعلق‌ است‌؛ آن‌ زن‌ نمونه‌يي‌ كه‌ حياتش‌ با همه‌ي‌ كوتاهي‌ و عمر او در عين‌ جواني‌، الگويي‌ براي‌ همه‌ي‌ مردان‌ و زنان‌ غيور و مؤمن‌ و مسلمانان‌ و حتي‌ مردم‌ غير مسلماني‌ كه‌ با مقام‌ آن‌ بزرگوار آشنا باشند، است‌ و ما بايد از زندگي‌ آن‌ بزرگوار درس‌ بگيريم‌. قبلاً لازم‌ مي‌دانم‌ ضمن‌ تسليت‌ اين‌ يادبود بزرگ‌ غم‌انگيز و حزن‌آلود به‌ همه‌ي‌ شما برادران‌ و خواهران‌، به‌ خاطر حضورتان‌ و زحماتي‌ كه‌ متحمل‌ شديد و از نقاط مختلف‌ كشور تشريف‌ آورديد و در اين‌جا گرد آمديد، تشكر كنم‌.
در زندگي‌ زهراي‌ اطهر (سلام‌الله ‌عليها) يك‌ نكته‌ هست‌ كه‌ بايد به‌ آن‌ توجه‌ كرد. البته‌، ما در تعريف‌ مقامات‌ معنوي‌ آن‌ بزرگوار وارد نمي‌شويم‌ و قادر هم‌ نيستيم‌ كه‌ مقامات‌ معنوي‌ فاطمه‌ي‌ اطهر (عليها سلام‌الله‌) را بفهميم‌ و درك‌ كنيم‌. حقيقتاً در اوج‌ قله‌ي‌ معنويت‌ انساني‌ و تكامل‌ بشري‌، فقط خداوند است‌ كه‌ چنين‌ بندگاني‌ را ـ و كساني‌ كه‌ همطراز آنها باشند ـ مي‌شناسد و مقام‌ آنها را مي‌بيند. لذا فاطمه‌ي‌ زهرا را اميرالمؤمنين‌ و پدر بزرگوار و اولاد معصومينش‌ مي‌شناختند. مردم‌ آن‌ زمان‌ و زمانهاي‌ بعد و ما نيز در اين‌ روزگار نمي‌توانيم‌ آن‌ درخشندگي‌ و تلألوي‌ معنويت‌ را در آن‌ بزرگوار تشخيص‌ بدهيم‌. نور درخشان‌ معنوي‌، به‌ چشم‌ همه‌ كس‌ نمي‌آيد و چشمهاي‌ نزديك‌بين‌ و ضعيف‌ ما قادر نيست‌ كه‌ آن‌ جلوه‌ي‌ درخشان‌ انسانيت‌ را در وجود اين‌ بزرگواران‌ ببيند.
غیور در حوادث تلخ پس از پیامبر (ص)
بنابراين‌، در صحنه‌ي‌ تعريف‌ معنوي‌ فاطمه‌ي‌ زهرا ـ عليهاالسلام ـ وارد نمي‌شويم؛ ليكن‌ در زندگي‌ معمولي‌ اين‌ بزرگوار، يك‌ نكته‌ي‌ مهم‌ است‌ و آن‌ جمع‌ بين‌ زندگي‌ يك‌ زن‌ مسلمان‌ در رفتارش‌ با شوهر و فرزندان‌ و انجام‌ وظايفش‌ در خانه‌ از يك‌ طرف‌ و بين‌ وظايف‌ يك‌ انسان‌ مجاهدِ غيورِ خستگي‌ناپذير در برخوردش‌ با حوادث‌ سياسي‌ مهم‌ بعد از رحلت‌ رسول‌اكرم‌ (صلي‌الله‌ عليه‌ و آله ‌و سلم‌) كه‌ به‌ مسجد مي‌آيد و سخنراني‌ و موضع‌گيري‌ و دفاع‌ مي‌كند و حرف‌ مي‌زند و يك‌ جهادگر به‌ تمام‌ معنا و خستگي‌ناپذير و محنت‌پذير و سختي‌تحمل‌كن‌ است‌، از طرف‌ ديگر. همچنين‌ از جهت‌ سوم‌، يك‌ عبادت‌گر و بپادارنده‌ي‌ نماز در شبهاي‌ تار و قيام‌كننده‌ي‌ لله‌ و خاضع‌ و خاشع‌ براي‌ پروردگار است‌ و در محراب‌ عبادت‌، اين‌ زن‌ جوان‌ مانند اولياي‌ كهن‌ الهي‌، با خدا راز و نياز و عبادت‌ مي‌كند.
اين‌ سه‌ بعد را با هم‌ جمع‌ كردن‌، نقطه‌ي‌ درخشان‌ زندگي‌ فاطمه‌ي‌ زهرا (عليهاالسلام‌) است‌. آن‌ حضرت‌، اين‌ سه‌ جهت‌ را از هم‌ جدا نكرد. بعضي‌ خيال‌ مي‌كنند انساني‌ كه‌ مشغول‌ عبادت‌ مي‌باشد، يك‌ عابد و متضرع‌ و اهل‌ دعا و ذكر است‌ و نمي‌تواند يك‌ انسان‌ سياسي‌ باشد. يا بعضي‌ خيال‌ مي‌كنند كسي‌ كه‌ اهل‌ سياست‌ است‌ ـ چه‌ زن‌ و چه‌ مرد ـ و در ميدان‌ جهاد في‌سبيل‌الله‌ حضور فعال‌ دارد، اگر زن‌ است‌، نمي‌تواند يك‌ زن‌ خانه‌ با وظايف‌ مادري‌ و همسري‌ و كدبانويي‌ باشد و اگر مرد است‌، نمي‌تواند يك‌ مرد خانه‌ و دكان‌ و زندگي‌ باشد. خيال‌ مي‌كنند اينها باهم‌ منافات‌ دارد؛ در حالي‌ كه‌ از نظر اسلام‌، اين‌ سه‌ چيز با يكديگر منافات‌ و ضديت‌ كه‌ ندارد؛ در شخصيت‌ انسان‌ كامل‌، كمك‌ كننده‌ هم‌ است‌.
شما بايد در محيط كار و زندگي‌، با همسر و فرزندان‌ و همسايه‌ و دوستانتان‌، به‌ وظايف‌ شخصي‌ خود عمل‌ كنيد و پيوندهاي‌ معمولي‌ اجتماعي‌ را به‌ صورت‌ سالم‌ برقرار نماييد. در عين‌ حال‌، بايد در ميدان‌ سياست‌ و صحنه‌ي‌ انقلاب‌ و كارهايي‌ كه‌ نظام‌ اجتماعي‌ از شما مي‌طلبد و انتخابات‌ و ميدان‌ جنگ‌ و عرضه‌ كردن‌ خواست‌ انقلابي‌ و ملي‌ خود در سطح‌ كشور و جهان‌ و بيان‌ اراده‌ي‌ سياسي‌ خود در ميدانهاي‌ سياست‌ و انقلاب‌، حضور داشته‌ باشيد.
شما بايد در راهپيمايي‌ و سازندگي‌ و ميدان‌ جنگ‌ و انتخابات‌ و بيان‌ عقيده‌ي‌ سياسي‌ خود ـ آن‌ جايي‌ كه‌ اظهار عقيده‌ واجب‌ است‌ ـ حضورتان‌ را حفظ كنيد و در تعيين‌ سرنوشت‌ كشور وانقلاب‌ مؤثر باشيد. در عين‌ حال‌، رابطه‌ي‌ معنوي‌ و قلبي‌ خودتان‌ با خدا را از طريق‌ عبادت‌ و توجه‌ و ذكر و حضور و معنويت‌ و استمداد از خدا و توكل‌ به‌ او و انجام‌ نوافل‌ و فرايض‌ خوب‌ كنيد. اين‌ سه‌ بعد، انسان‌ مسلمان‌ را مي‌سازد. اسلام‌، اين‌ را از ما خواسته‌ است‌ و اگر بپرسند: چگونه‌ ميّسر است‌؟ پاسخ‌ مي‌دهيم‌ كه‌ ما الگوهايي‌ از جمله‌ فاطمه‌ي‌ زهرا (سلام‌الله‌ عليها) داريم‌.
عصر مدرن و انسان تک‏بعدی
بشر امروز، در چارچوب‌ تمدنهاي‌ مادي‌ دنيا و تحت‌ تربيت‌ مكتبهاي‌ حاكم‌ بر جهان‌، انساني‌ يك‌ بعدي‌ است‌. اگر سرگرم‌ زندگي‌ مي‌شود، غالباً از معنويت‌ غافل‌ مي‌گردد. دنيا را ببينيد، لابد خوانده‌ايد و شنيده‌ايد كه‌ در كشورهاي‌ دور از معنويت‌ ـ مثل‌ بسياري‌ از جوامع‌ اروپايي‌ و غير آنها كه‌ البته‌ بين‌ اين‌ كشورها هم‌ كم‌ و بيش‌ افراد اهل‌ معنا هستند ـ نظام‌، نظام‌ غيرمعنوي‌ و مادي‌ است‌. در آن‌ جا، مردم‌ سرگرم‌ زندگي‌ و ماديت‌ و تأمين‌ شكم‌ و رفاه‌اند و اصلاً از معنويت‌ و ارتباط قلبي‌ با خدا و توجه‌ و ذكر و دعا و تضرّع‌ و گريه‌ و نافله‌، يادشان‌ نمي‌آيد و در غفلت‌ كامل‌ ـ كه‌ بزرگترين‌ بلا و آفت‌ براي‌ انسان‌ است‌ و او را از همه‌ي‌ خيرات‌ موجود محروم‌ مي‌كند ـ بسر مي‌برند.
وقتي‌ مشغول‌ شكم‌ و اداره‌ي‌ زندگي‌ شخصي‌ مي‌شوند، حتي‌ در ميدان‌ سياست‌ هم‌ غافلند. بيشتر مردمي‌ كه‌ در كشورهاي‌ پيشرفته‌ هستند، درك‌ و تحليل‌ از مسايل‌ سياسي‌ ندارند و دولتها با تعصبهاي‌ گروهي‌ و حزبي‌ و احياناً قوم‌گرايي‌ و ناسيوناليستي‌، آنها را به‌ اين‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌ مي‌كشانند و در ميدان‌هاي‌ سياست‌، از آنها استفاده‌ مي‌كنند واصولاً توده‌ و عامه‌ي‌ مردم‌، تحليل‌ سياسي‌ ندارند.
اما در اسلام‌ اين‌گونه‌ نيست‌. همين‌ حالا در جامعه‌ي‌ اسلامي‌ ما، مردم‌ تحليل‌ سياسي‌ دارند. همين‌ قشرهاي‌ محروم‌ كشور، همين‌ عشاير سلحشور غيور، همين‌ عزيزاني‌ كه‌ در استان‌ فارس‌ در چادرها يا كوره‌ده‌ها و راه‌هاي‌ دور زندگي‌ مي‌كنند ـ كه‌ جمعي‌ از آنها هم‌ در اين‌ محفل‌ حضور دارند ـ تحليل‌ سياسي‌ دارند. در ساير مناطق‌ كشور هم‌ كه‌ من‌ در ميان‌ قشرهاي‌ مردم‌ رفتم‌ و با آنها صحبت‌ و نشست‌ و برخاست‌ كردم‌ و در مناطق‌ و خانه‌ها و چادرهاي‌ خود، زيارتشان‌ كردم‌، تحليل‌ سياسي‌ دارند و سياست‌ را مي‌فهمند و نسبت‌ به‌ مسايل‌ كشور، داراي‌ عقيده‌ و انگيزه‌ و مقصود هستند و مي‌فهمند كه‌ ما امروز در دنيا با چه‌ كسي‌ طرفيم‌ و توطئه‌ي‌ استكبار جهاني‌ و امريكا يعني‌ چه‌. مي‌فهمند كه‌ چرا دشمن‌ جنگ‌ را بر ما تحميل‌ كرده‌ بود و متوجهند كه‌ دنياي‌ استكباري‌ و قدرتهاي‌ مسلح‌ عالم‌، در جنگي‌ كه‌ بر ما تحميل‌ شد، چرا دائماً از دشمن‌ ما حمايت‌ مي‌كردند و هنوز هم‌ بسياري‌ از آنها مي‌كنند. اين‌، تحليل‌ سياسي‌ و يك‌ بعد زندگي‌ انسان‌ مسلمان‌ است‌.
لذا در طول‌ مدت‌ ده‌ سال‌ و چند ماهي‌ كه‌ امام‌ فقيد بزرگوارمان ‌(رضوان‌الله‌ تعالي‌ عليه‌) در ميان‌ ما بودند و رهبري‌ امت‌ ما و مسلمانان‌ عالم‌ را بر عهده‌ داشتند، در بيانات‌ ايشان‌ مي‌بينيد كه‌ بر حضور مردم‌ در صحنه‌هاي‌ سياسي‌ تأكيد مي‌كردند. مردم‌ بايد كشور ايران‌ را متعلق‌ به‌ خودشان‌ بدانند. سرنوشت‌ اين‌ ملت‌ و كشور، دست‌ يكايك‌ شماست‌. عظمت‌ و عزت‌ دادن‌ به‌ اين‌ كشور، ممكن‌ مي‌شود؛ وقتي‌كه‌ شما بخواهيد. استقلال‌ اين‌ كشور، حتمي‌ و ريشه‌دار مي‌شود؛ وقتي‌كه‌ مردم‌ بخواهند و در صحنه‌هاي‌ سياسي‌ حضور داشته‌ باشند و از انقلاب‌ كناره‌ نگيرند و بدانند كه‌ چه‌مي‌كنند و چرا مي‌كنند و به‌ چه‌ عزم‌ و نيتي‌ انجام‌ مي‌دهند.
حضور مردم‌، زنده‌كننده‌ي‌ فضاي‌ زندگي‌ در يك‌ كشور است‌. وقتي‌ مردم‌ در سياست‌ دخالت‌ نكنند و نسبت‌ به‌ اوضاع‌ سياسي‌ اظهارنظر و دلسوزي‌ ننمايند و ندانند كه‌ چه‌كسي‌ آمد و رفت‌ و چه‌ كسي‌ مسؤوليت‌ پيدا كرد و ندانند كه‌ با چه‌ كسي‌ مبارزه‌ مي‌كنيم‌ و به‌ كدام‌ سمت‌ مي‌رويم‌، كشور پيش‌ نخواهد رفت‌. همه‌ بايد به‌ مسؤولان‌ كشور كمك‌ كنند. گذشت‌ آن‌ روزي‌ كه‌ كشور متعلق‌ به‌ يك‌عده‌ و خانواده‌ي‌ خاصي‌ بود و مردم‌ هم‌ آن‌ را باور كرده‌ بودند. گذشت‌ آن‌ وقتي‌ كه‌ مردم‌ از امور كشور بيگانه‌ باشند و به‌ آنها ارتباطي‌ نداشته‌ باشد.
امروز، همه‌ي‌ امور كشور، به‌ همه‌ي‌ مردم‌ در شهرهاي‌ دور دست‌ و روستاهاي‌ دورافتاده‌ و عشاير و چادرنشين‌ها و مردم‌ شهرهاي‌ بزرگ‌ مربوط است‌. اقتصاد كشور هم‌ به‌وسيله‌ي‌ مردم‌ و با پشتيباني‌ آنها بايد زنده‌ و فعال‌ بشود. سياست‌ و استقلال‌ و حضور در صحنه‌ي‌ بين‌المللي‌ و مبارزه‌ با استكبار جهاني‌ هم‌ بايد به‌ وسيله‌ي‌ مردم‌ و با علم‌ و آگاهي‌ آنها انجام‌ بشود و به‌ همين‌ خاطر است‌ كه‌ گويندگان‌ و صداوسيما و ارتباطات‌ عمومي‌ و رسانه‌هاي‌ جمعي‌ و روزنامه‌ها و همه‌ي‌ كساني‌ كه‌ با مردم‌ سر و كار دارند، موظفند مردم‌ را نسبت‌ به‌ مسايل‌ مهم‌ كشور و انقلاب‌ و آنچه‌ كه‌ بر انقلاب‌ و مسير آن‌ مي‌گذرد و دشمني‌هايي‌ كه‌ مي‌شود و نفوذي‌هاي‌ داخلي‌ آن‌ دشمن‌ها، آگاه‌ و روشن‌ كنند. بايد مردم‌ همه‌ي‌ مسايل‌ مهم‌ كشور را بدانند.

دوشنبه 91/1/22

ساعت " 12:20